سلسله جلسات اخلاقی استاد وکیلی حفظه الله – جلسه چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم
در این جلسه نورانی استاد وکیلی به توضیح اولین و مهمترین مسئله در سیر و سلوک الی الله پرداختند.
ایشان با بیان اینکه توکل زیربنایی ترین اصل در این مسیر است، فرمودند: راه تقرب به خدا معنایش این است که روز به روز از انانیت و خودخواهی بیرون آمده و خدا خواه شویم.
در ادامه بیان کردند: شاخصه و میزان در این مسیر، احساس عبودیت و اظهار خضوع و خاکساری در پیشگاه حضرت حق است.
 

پرهیز از عُجب

تمام معنای تقرب همین است که انسان هیچ چیز را از خود نداند و به خود نسبت ندهد. ربط آن را به خداوند متعال دریابد. در غیر این صورت حالات خوب و خوشی که در این مسیر برای او رقم می خورد را به خود نسبت داده و رفته رفته دچار عجب می شود. این فرد از مسیر عبودیت خارج گشته و اعمال او حبط می شوند.
استاد وکیلی اشاره کردند: برخی طلاب می گویند که ما در ابتدای طلبگی حال مناسب تری داشتیم تا الان که مدتی از عمر طلبگی مان گذشته است؛ یکی از دلایل این مطلب این است که در ابتدای راه با ترک برخی بدی ها و انجام اعمال حسنه رشدی برایشان حاصل شده و در ادامه کم کم آن اعمال را از خود و به دست خود می بینند و اینجاست که به مرور زمان از مسیر عبودیت فاصله می گیرند به قول جناب سنایی:
علم کز تو ترا بنستاند         جهل ز آن به بود صدبار

 

تضرع و توکل لازمه ی سیر و سلوک الی الله

در توضیح مطلب بیان کردند که ما باید در درون قلبمان حک کنیم که ما توان حرکت را نداریم. فقط باید گدایی کنیم و سؤال و تقاضا داشته باشیم. این یک اصل اساسی و بسیار مهم می باشد.
در اینجا خداوند متعال ضمانت کرده است که فرد را به مقصد خواهد رساند. «من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره».
ایشان بیان فرمودند که توکل یعنی اعتماد کردن و آدمی وقتی توکل می کند که بداند کاری از دستش بر نمی آید و نیازمند است لذا توکل به نوعی همیشه همراه با تضرع است.
 

 

تفکر در فقر و نیازمندی خود؛ زمینه توکل به خداوند در مسیر سیر و سلوک الی الله

استاد در بیان کیفیت حصول این نیاز فرمودند یک قسمت این نیاز با تفکر حاصل می شود که با فکر پی به نیاز خودش ببرد و عین الربط و عین فقر بودن خود را به حضرت حق دریابد و یک قسمت آن متوقف بر انجام اعمال و اذکاری است که در بین این اعمال سجده آن هم سجده های طولانی و همچنین دوام ذکر جایگاه ویژه ای دارد.
ایشان در ادامه فرمودند تکیه کردن و دل سپردن به حضرت حق یک عمل جوانحی ست و لذا مومن در ظاهر با تمام توان کار و وظیفه خود را انجام می دهد و ذره ای در انجام وظیفه کوتاهی نمی کند ولی خود را هرگز صاحب اثر نمی داند لذا نماز می خواند ولی بعد سر به زمین می گذارد و سجده شکر به جا می آورد که توفیق و توان یافت که نماز را به جا بیاورد.
توکل به تنهایی داروی همه درد هاست. باور کنیم موجودات و اعمال این عالم هیچکدام عاملیت و علیتی ندارند و هر چه هست از بالاست که افاضه می شود.
این اسم شافی خداست که به دارو اثر شفابخشی می دهد و الا دارو هیچ اثری نخواهد داشت.
در تمام امور اعم از معنوی ومادی همینگونه است.
اعمال صالحه لازم هستند ولی علت نیستند و این امر و باور آن باعث می شود سالک گرفتار عُجب نشود.
در پایان هم فرمودند ما که اهل پیمودن راه نیستیم، خیلی هنر نیست که اهل عُجب نمی شویم بلکه هنر آن است که بعد از پیدا کردن کشف و کرامات و مقامات، انسان خود را گم نکند و این باور را از دست ندهد.