تاثیر تفسیر امام خمینی از “مسأله ولایت” بر “فقه سیاسی”
- اخبار علمی پژوهشی, مهمترین ها
- ع طاهری
- 4 دقیقه
مسأله ولایت و فقه سیاسی
نشست نخست از سلسله نشست های حکومت و حکمرانی به همت گروه «حکمرانی اسلامی» مرکز تحقیقات تمدّن اسلامی موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام با همکاری حلقه فقه سیاست و حکمرانی مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد(ع) و معاونت سیاسی حوزه علمیه خراسان برگزار گردید.
در این جلسه تاثیر تفسیر امام خمینی از “مسأله ولایت” بر “فقه سیاسی” با حضور حجت الاسلام مهدوی زادگان بررسی گردید.
حجت الاسلام و المسلمین مهدوی زادگان ریاست محترم سازمان سمت در نشست بررسی تاثیر تفسیر امام خمینی از “مسأله ولایت” بر “فقه سیاسی” فرمودند:
گستره فقه سیاسی از گسترهٔ ولایت فقیه سرچشمه میگیرد و این از دید امام خمینی «رحمة الله علیه» باید بیان شود. نگاه امام خمینی به امر ولایت آنقدر عمیق بوده است که امام خمینی به خاطر محیطی که در آن بودهاند نتوانستند بیش از این آن را بیان کنند. همانطور که در نامهای به آیت الله خامنهای -ریاست جمهوری وقت- فرمودند که مساله بیش از این است که دیگران تاب آن را نداشته و ایشان هم بیان نفرمودند.
ولایت مطلقه
حجت الاسلام و المسلمین مهدوی زادگان دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فرمودند: امام خمینی «قدسسره» گستره ولایت و حکمرانی دینی را در ساحت خداوند متعال و ولایت الهیه و رسول الله دیده است. با این دید که خداوند مالک وجود است نمی توان گفت ولایت در حد سرپرستی صغار است. این ولایت نامحدود است و جایی نیست که برای خداوند این ولایت نباشد و این نوع ولایت مطلقه است. در مورد پیامبر عظیمالشأن هم ولایت گسترهای دارد که برای آن حد و مرزی نمیتوان قرار داد. و آن را برای صغار و ایتام تصوّر کرد. یا این طور بیان کرد که مقداری از امور روی زمین مانده که به عنوان امور حسبه است را باید ایشان انجام دهند.
امام خمینی چون ولایت خداوند متعال و ولایت رسولالله را دیده اند عرصه ولایت را وسیع در نظر گرفتهاند. این ولایت در هیچ متن فقهی به این شکل دیده نمی شود. بعضی گفته اند که ولایت فقیه از منظر امام خمینی از فقه به کلام سریان پیدا کرده است. در صورتی که قضیّه این طور نیست و قضیه خلاف آن است و امام خمینی گستره ولایت کلامی را به فقه سریان دادهاند.
ولایت در نگاه امام خمینی ره؛ یکی از ابواب اصلی فقه
با این نگاه بحث ولایت آنچنان در فقه جایگاه والایی دارد که در فقه فعلی نمیگنجد. این در صورتیست که هر فقیهی در قسمتی از فقه از آن بحث کرده است، صاحب جواهر در امر به معروف و نهی از منکر و شیخ انصاری در مکاسب و آیتالله بروجردی در نماز جمعه از آن بحث فرمودهاند. امام خمینی هم در بیع در بحث من لایستحق له الولایة آن را بحث کردند. این در صورتیست که بحث ولایت فقیه در هر بابی از فقه که بحث شود ذیل آن باب نمیگنجد. امام خمینی از این منظر مساله را نیازمند تحوّل و نوآوری دیدند. به این شکل که باید ولایت را اصل دید و از فرعیّت به در آورد و امور فقهی دیگر را فرع بر ولایت قرار داد. در مباحث فقهی هم باید در ابواب اصلی فقه بحث ولایت را گنجاند.
بحث ولایت فقیه به شکل مطلقه هم از منظر امام خمینی « رحمة الله علیه» به این معناست که ولایت نسبت به امور فقهی دیگر مثل نماز و روزه مطلقه است و امام این سطح را مطرح می کنند و بالاتر می روند. مانند آن روایتی که میفرماید: «و لم یناد بشیء کما نودی بالولایة.» امام خمینی رحمة الله علیه هم ساماندهی و بازسازی جدیدی در فقه امامیه انجام میدهند. با این نگاه درست است که حوزه ها توان قبول آن را ندارند اما به هر حال به گذشته باز نمی گردند. این نگاه به فقه زمان زیادی را به خود اختصاص میدهد و زحمت زیادی خواهد داشت. طلبهها باید در این زمینه زحمت فراوانی را متحمّل شوند و در این صورت وقتی برای کارهای دیگر باقی نمی ماند.
موضوع حکم ولایت
مطلب آخر این است که موضوع حکم ولایت مسائل فردی نیست. اگر موضوع مسائل فردی باشد، در این صورت دست فقیه به این شکل باز نبود. موارد اجتماعی مثل جنگ و صلح و پاسپورت و غیره با این گستره باید زیر نظر ولی فقیه باشد. اگر این چنین به موضوع بنگریم و از موضوع فردی بحث را به مساله دولت و اجتماع گسترش دهیم، در این صورت دست ولی فقیه باز میشود و این فقه گسترهای پیدا میکند که در دوران غیبت تا هر زمان که باشد قابل رشد است و میتواند به ظهور معصوم منجر شود.