#همایش #الهیات_شهر 📣 #صوت 🔹 موضوع: سه گانه زائر مجاور و خادم و نسبت آن با مفهوم شهروندی در شهر مشهد 🗣 مناظره میان حجت الاسلام و المسلمین سید محمد محسن #دعائی و دو استاد حقوق دان و جامعه شناس در دانشگاه 🏫 دانشگاه فردوسی، سالن شورای پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

قال الله تبارک و تعالی: «بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ» (سبأ: ۱۵)

عنوان بحث اینجانب مشهد الرضا علیه السلام؛ هویت­بخش تمدن نوین اسلامی با الهام از فرهنگ رضوی.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَهً کَثِیرَهً تَامَّهً زَاکِیَهً مُتَوَاصِلَهً مُتَوَاتِرَهً مُتَرَادِفَهً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ»

بحث خودم را در پنج عنوان و با پنج نکته به عرض شریف شما می­رسانم.

نکته­ ی اول: شش ویژگی برای حضرت در این صلوات خاصه ذکر می­شود. اولین آن واژه­ی بسیار بسیار پرمحتوای «امام» است. خود حضرت رضا سلام الله علیه برای امامت ۸۲ ویژگی، صفت، شؤون وجودی و برکات قابل توجه در آن حدیث شریفی که در زمان حضورشان در بلخ بیان کردند، ذکر می­کنند. آن روایت واقعا دیدنی و قابل توجه است. امام، حجت الهی هستند بر همه­ی کسانی که روی زمینند و یا در خاک آرمیدند. «حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى»، ایشان صدیق و شهید هستند. سرتاسر هستی مبارک ایشان مملو از صدق و راستی است و حضرت، بر همه­ی شبکه­ی هستی از اعلی مراتب قرب و دنوّ حق­تعالی تا جمیع عوالم هستی و پایین­ترین مراتب وجود اشراف وجودی دارند و شاهدند. حال سؤال اساسی این است که این هویت الهی، الان در همین زمان حیّ هستند و قابل دسترس، یا نه از دسترس خارج و مرده­ای بی­خاصیت؟ این اوصاف هم همه حالت تاریخی و قدیمی دارند، سؤال این است.

بدون شک و مبتنی بر ده­ها دلیل برهانی و یقینی؛ چه براهین عقلی و چه ادله­ی قطعی نقلی، امام معصوم و نهاد امامت و خلافت الهی، حیّ، حاضر، شاهد، در دسترس، فعال به تمام معنای کلمه در قوس نزول و صعود و دارای بالاترین نقش در هدایت فیض­های تکوینی و تشریعی الهی در ماسوی الله هستند. ساده­ترین و دم­دست­ترین این ادله را در اذن دخول به حرم­های مطهر حضرات معصومین می­توانیم بخوانیم و می­خوانیم. « (أشْهَدُ اَنَّکَ تَریَ مَقامی وَ تَسمَعُ کَلامی وَ تَرُدُّ سَلامی» شهادت می­دهم که تو محل ایستان من را می­بینی، کلام من را می­شنوی و سلام­های عاشقانه، مؤدبانه، خاضعانه و عارفانه­ی من را جواب می­دهی. تو جواب سلام می­دهی، پس تو در اوج حیات به سر می­بری.

باید در بحث­هایی نظیر آن­چه در این جلسه­ی نورانی بدان می­پردازیم، معرفه الامام علیه السلام را تقویت کنیم. به نظر می­رسد در امام­شناسی دارای ضعف باشیم. اگر اجازه بفرمایید و از این قسمت فارغ بشویم، به قسمت دوم بحث خواهیم پرداخت.

نکته­ ی دوم: شخصیتی با این ویژگی­ها در یک شهر یا محلی آرمیده است، با این وجود این محل، می­شود مهبط ملائکه در کل شبانه­روز. بنابراین از یک سو به همه­ی عوالم ملکوت ارتباط برقرار می­کند و از سوی دیگر محل تردد صدها و میلیون­ها زائر مشتاق، یک ارتباط عمودی تا اقصی مراتب هستی و یک ارتباط افقی تا اقصی مکان­هایی که شیعه­ای و اهل دلی و زائری و مشتاقی زندگی می­کند.

حال علی القاعده این محل، باید دارای چه ویژگی­ها و برجستگی­هایی باشد تا اولا ظرفیت بهره­برداری از مواهب نفس قدسی امام، راکد نمانده و بیشترین بهره­برداری برای تمام افراد فراهم بشود. و سؤال دوم، ثانیا حرمت و قداست این ولی اعظم الهی کاملا حفظ شده و خدشه­ای به آن وارد نگردد.

پرواضح است الان بنده مبتنی بر معارف مکتب تشیع سخن می­گویم. کمی به این موضوع بپردازیم و بسیار مختصر، آموزه­ی زیارت را واکاویم.

زیارت و تشرف به محضر امام، سفری معنوی در آفاق است. زائران معمولا به دنبال حظ و بهره­ی معنوی هستند و در مسیر خودسازی خود گام برمی­دارند. برای تشنگی درونی خویش شهد شیرین و گوارا می­جویند، می­کوشند خود را پرورش دهند و به آرامشی ماندگار نائل گردند. زیارت، سفری آفاقی است که بر اثر این سفر، رویدادی انفسی پدید می­آید. چقدر قرآن زیبا است! می­فرماید «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ …» (فصلت: ۵۳) . امام مدیریت قلب را عهده­دار است. وقتی به امام متوسل می­شویم یا به زیارت او می­رویم می­خواهیم خود را در معرض تجلی اسماء و صفات الهی قرار بدهیم. چرا؟ چون امام تجلی­گاه اسماء و صفات الهی است. باید متوجه باشیم فرهنگ زیارت در اسلام بسیار غنی، جامع و گسترده پردازش شده است. صدها روایت، ابعاد این موضوع را تابش نموده و آداب و اهمیت آن را بازگو کرده است. مثلا داریم وقتی دو برادر ایمانی به زیارت هم می­روند مانند فصل پاییز که برگ­ها می­ریزند، از میان دو دست این دو برادر ایمانی، گناهان آنها می­ریزند. چقدر امثال این روایات، سوژه­های زیبا برای تفکر و تأمل هستند. حال اگر یک برادر ایمانی از دنیا رفت، اسلام به زیارت قبر او تشویق نموده است. خود این تشویق و استحباب حاوی چه پیام­های شگرفی است. از غره نشدن به دنیا، از داشتن هدف متعالی در زندگی، فرار کردن از دنیازدگی و دنیاگرایی و اصالت الماده بودن، و امثال اینها. اما اگر ما به زیارت عالمان و عارفان و اولیای الهی در دنیا برویم یا به زیارت قبور آنها شرفیاب بشویم اینها برای ما پیام دارند، ما را به علم­آموزی و معنویت­جویی دعوت می­کنند. هر چه درجه­ی معنویت و عرفان شخص مزور بالاتر باشد، علاوه بر الهام­بخشی، تأثیر تکوینی هم در ما می­تواند بگذارد، کرامت­ها، معجزات، شفا یافتن­ها، از همین­جا موجه می­شوند و در اوج، زیارت قبور پیامبر و ائمه­ی اطهار علیهم السلام قرار دارد که از نظر ولایت تکوینی و تشریعی در اوج هستند. بنابراین افزایش علم، افزایش معنویت، درمان دردهای بی­درمان و رسیدن به آرامش و باز شدن قفل­هایی که جز با تشرف به محضرشان باز نمی­شود، گوشه­ای از برکات این زیارت­ها است.

نکته­ ی سوم: نگاه جامعه­پردازانه و امت­سازانه به موضوع و مسأله. در هر تمدنی و در فضای بحث مهندسی فرهنگی، باید پایگاه­های فرهنگی حفاظت بشود. این موضوع اهمیت راهبردی دارد و همه­ی تمدن­ها و ملت­ها هم به این مسأله مقید هستند. شهرهای زیادی در دنیا پایگاه­های فرهنگی هستند، در رفتار مدیران آن شهرها و ساکنین و شهروندان آن منطقه، قابل بازدید و رصد هست. ما اگر بخواهیم هویت فرهنگی شهرهای این­چنینی حفظ شود و تداوم یابد الزاماتی را باید بپذیریم. بر این اساس ما برای هویت فرهنگی شهر مشهدالرضا تعریفی بسیار دقیق، عمیق و جامع در نظر داریم، یکی از لوازم حفظ فرهنگی شهر، چینش و تقسیم­بندی مردم در ارتباط با آن شهر است که می­تواند مبتنی بر نوع فرهنگ حاکم و مکتب فرهنگی حاکم در آن شهر متفاوت باشد. در شهرهای قدسی و مقدس مانند مشهد، بر اساس فرهنگ اسلامی، کسانی که به این شهر می­آیند و قصد زیارت آن امام بزرگ مدفون در آن شهر را دارند، از حرمت خاصی برخوردارند. این­جا واژه­ی «زائر» متولد می­شود. ساکنان این شهر دارای احترام خاص بوده و وظایف ویژه­ای بر عهده دارند. این­جا مفهوم «مجاور» متولد می­شود. و کسانی هم که به این دو قشر خدمت­رسانی می­کنند دارای ارزش و ارزش­آفرین خواهند بود. از این­جا مفهوم «خادم» متولد می­شود. همه­ی این سه قشر دارای آداب و رسوم و ارزش­های فرهنگی و سبک زندگی خاص و ویژه هستند. بنابراین در پرتو نکات و معارف بازگفته و بر اساس گفتمان اسلام جامع و پارادایم اسلام تمدن­ساز و فرهنگ­ساز که ما به آن معتقدیم می­توان طرحی تمدنی، جهانی، کاملا مدرن و پیشرفته در پرتو حضور جسم و روح مطهر امام معصوم در یک شهر ارائه نمود که بسیار جامع، کامل و پرظرفیت برای تأثیرگذاری بر همه­ی ارتباطات فردی و اجتماعی در همه­ی ابعاد زندگی است. فرصت کوتاه، اجازه­ی تبیین و توضیح این قسمت را به بنده نمی­دهد.

نکته­ ی چهارم: تبیین مناسبات این فرهنگ جامع تمدنی و دینی با فرهنگ متداول در فرآیند رو به توسعه­ی شهرنشنی و مُدنیّت است. اولین تعریف مدون از شهروندی توسط ارسطو ارائه شده است. ایشان قائل است شهروند کسی است که مشارکت فعال در امور مدنی و قضائی شهر دارد. در تعریف جناب ارسطو از شهروند، هم روابط افراد و هیأت حاکمه لحاظ شده است و هم رابطه و کنش افراد با یکدیگر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین شهروندی یک موقعیت هویت­بخش است. رابطه­ی فرد را با افراد جامعه و نهادهای قدرت تنظیم می­کند. جناب آقای دکتر محمدعلی توانا این استاد برجسته در دانشگاه شیراز معتقد هستند که مفهوم شهروند چهار رکن اساسی دارد؛ اول عضویت و تعلق، دوم رکن حقوقی، سوم وظایف و تکالیفی که یک شهروند نسبت به جامعه دارد و چهارم مشارکت. مَنی که شهروند شدم فعالانه در ارتقای ارزش­های جامعه مشارکت خواهم کرد.

به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان هنگامی که به حقوق همدیگر احترام گزارده و به مسئولیت­های خود در قبال شهر و اجتماع عمل کنند، به شهروند ارتقا می­یابند. یک شهروند، یک عضو رسمی یک شهر، ایالت و یا کشور هست. بر اساس این دیدگاه، حقوق و مسئولیت­هایی را به شهروند یادآور می­شوند که در قانون پیش­بینی و تدوین شده است. از نظر حقوقی، جامعه نیازمند وجود یکسری مقررات است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد. موضوع حقوق شهروندی روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنها در برابر یکدیگر و همچنین اصول و هدف­ها و وظایف و روش انجام آنها هست. نحوه­ی اداره­ی شهر، کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر و امثال آن، به عنوان مهم­ترین اصولی که باید تحت پارادایم عام حقوق اساسی کشور شفاف­سازی بشود. در واقع حقوق شهروندی، آمیخته­ای است از وظایف و مسئولیت­های شهروندان در قبال یکدیگر.

شهر، دولت، قوای حاکم و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن بر عهده­ی مدیران شهری یا قوای حاکمه است به مجموعه­ی این حقوق و مسئولیت­ها، حقوق شهروندی اطلاق می­شود. یک شهروند دارای مسئولیت­های فردی مانند رأی دادن، خدمت در نیروهای نظامی، احترام به قانون و حقوق دیگران، پرداخت مالیت و امثال آنها است و در قبال آن، دولت هم مسئولیت­هایی دارد. خرج کردن مالیات جهت ارائه خدمت به شهروندان، حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت آنها، امداد در حوادث و بلایا، تأمین بهداشت و سلامتی شهروندان، نگهداری، تعمیر و ساخت جاده­ها، نگهداری از منابع طبیعی، حفاظت از پس­اندازهای مردم، کمک به جبران خسارت­ها در مانند سیل و زلزله و خشکسالی و امثال آن. اما مسئولیت­های اجتماعی هم در این موضوع قابل توجه است. شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را در جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کارمی­گیرند. عضویت در سازمان­ها و کمیته­های محلی گوناگون، استفاده از تخصص و استعداد آنها در فعالیت­های مؤثر، شرکت در نشست­ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه­های عمومی و هیأت­های منصفه، هیأت­های حل اختلاف، مشارکت در پروژه­های اجتماعی برای پیشرفت جامعه، یافتن مشکلات و راه­حل آنها، نهادهای مردم­محور می­توانند با ارائه رفتارهای جدید و نهادینه ساختن آنها در جواع، نقش مؤثری در ایجاد و بازتولید مفهوم شهروندی ایفا کنند.

حال که با این مفهوم و مختصری حوزه­ی پیرامونی آن آشنا شدیم، به عنوان خاتمه­ی بحث، نکته­ ی پنجم: را به عرض می­رسانم.

در پرتو فرهنگ متعالی دینی یا رویکرد جامعه­پردازی و تمدن­سازی، عرض می­کنیم تمام آن­چه مفهوم شهروندی، فرهنگ شهروندی و حقوق شهروندی در بردارد، که چنان­چه ملاحظه فرمودید تماما حالت سکولاریته و فاقد روح ارزشی و معنوی و ارتباط با عالم غیب و توحید و یکتاپرستی بود، این مجموعه را می­توان با صبغه­ی الهی توحیدی عشق­ورزی و محبت، هدف­گذاری تعالی­بخش و تکاملی در خدمت سعادت و رفاه همه­جانبه­ی دنیایی و اخروی مردم مسلمان بازسازی کرد و غنی­سازی نمود. استدعای بنده به عنوان یک طلبه و پژوهشگر مسائل اجتماعی با دید تمدنی و در خدمت جمعی از فضلای برجسته­ی تمدن­پژوه در مؤسسه­ی مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام هستم این است که دوران فوق طلایی کنونی که با انتخاب آزاد مردم عزیز مشهد؛ یعنی مجاورین حرم و حریم قدسی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام تیمی به عنوان خدمتگزار در مدیریت شهری برگزیده شده­اند که معتقدند تولید و نهادینه کردن الگوی سبک زندگی خادم، زائر، مجاور، اولویت اول مدیریت شهری است. این تیم مؤمنانه و صادقانه معتقدند شهر مشهد متعلق به امام رضا علیه السلام است و باید صفات امام رضا علیه السلام که در رأس آن مهربانی و علم و دانش است به کل مردم تسری پیدا کند. این عزیزان راهبرد خود را در این زمینه رسیدن به جهانشهر مهربانی و رفتار مهربانانه­ی مبتنی بر رضای الهی اعلام کرده­اند. شهری خانواده­محور، امن، آرام­بخش و نشاط­آفرین. بیاییم همراهی کنیم این بسته­ی پیشرفته به عینیت نزدیک شود و موجب جلب رضایت خداوند و برکات بی­شمار مادی و معنوی باشد. ان­شاء الله به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

باتشکر

سیدمحمد محسن دعائی

مدیریت عالی موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام

۱۹/۸/۱۴۰۰