موضوع بحث:
« روش » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
مساله بحث:
با وجود خطاهای فراوان در تشخیصها و عملکردها، چگونه میتوان از صحت عملکرد برای رسیدن به یک نتیجه ، مطمئن شد؟
پیش فرض ها:
.
فرضیه بحث:
۱. روش = مجموعه مرحله به مرحلة انجام يك فعّاليت كه سبب ايجاد اثري ميشود. «روش» يك خط مشي معقول و منظم براي رسيدن به يك هدف معين است.
۲. روششناسی (متدولوژی) = تعیین منطقی مرحلهبهمرحله فرآیندهای لازم برای کسب معرفت (باور صادق موجه مبتنی بر منطق پایه)
۳. الگوی کلی در «روشها» ، نُه مرحلهای است. (شناسایی نیاز، تعیین هدف، تعیین روابط محتمل، تعیین کم و کیف روابط، تعیین برآیند روابط، انتخاب رابطه بهینه، اجرای گزینه بهینه، ارزیابی نتایج و بازخورد)
تبیین بحث:
وقتي ما به دنبال فهميدن روش يك كارهستيم در حقيقت مراحل انجام آن كار تا رسيدن به هدف را ميخواهيم. مجموعة مرحله به مرحلة انجام يك فعّاليت كه سبب ايجاد اثري ميشود، را روش ميناميم. روش يك خط مشي معقول و منظم براي رسيدن به يك هدف معين است.
ما با “روشها”زندگي ميكنيم؛تفاوت زندگيها، خود را در تفاوت روشها نشان ميدهد. كساني موفق هستند كه علاوه بر بينش صحيح و واقعي از هستي، داراي روشهاي كاربردي نيز باشند. در اهميّت روشها همين يك نكته كافي است كه روشها تبديل به سلاح رقابت فرهنگها و تمدنها شدهاند.
پشتصحنه «هستیشناسانه» در «روش»:
اين عالَم عالم تدريج و عالم «علتومعلولی» است که ایجاد فعاليتها در آن نيازمند طي مراحل و رعايت شرايط خاص خود هستند به دلیل قاعده فلسفیِ «ضرورت سنخیت میان علت و معلول»، یعنی هر چیزی از هر چیزی صادر نمیشود؛ بنابراين بدون توجه به دستورالعملهاي روشي نميتوان كاري را به درستي به هدف خود رساند. مشكلاتي كه در روند فعاليتها ايجاد ميشوند اغلب به علت عدم وجود يك حركت آگاهانه و با برنامه وطبق دستورالعمل هماهنگ با خلقت است.
ذهن و فکر انسان با استفاده از منطق و عقلانیت پایه (بدیهیات حضوری و حصولی) گزارههای هستیشناسانه پایه را تولید میکند؛ سپس با کمک این گزارههای هستیشناسانه، گزارههای معرفتشناسانه پایه را تولید میکند؛ سپس با کمک بسته حاوی گزارههای منطقی، هستیشناسانه و معرفتشناسانه پایه، به تفصیل به تولید بسته «معرفتشناسانه» میپردازد و پس از تولید این بسته، به تولید تفصیلی بسته «روششناسانه» میپردازد.
الگويي كلّي كه تمام روشها از آن تبعيت ميكنند عبارت است از:
- مشكل و نياز را پيدا كن.
- هدف خود را مشخص و اهميّت آن راتعيين كن.
- هر چيزي كه احتمال دارد با اين هدف ارتباط داشته باشد شناسايي كن.
- كميت و كيفيت ارتباطات فوق را مشخص كن.
- مجموعه ارتباطات را با هم ارزيابي كن.
- بهترين راه را براي ارتباط بين امكانات و نيازها انتخاب كن.
- راه حل را اجراء كن.
- نتايج را ارزيابي كن.
- نقاط ضعف را برطرف نما و دوباره آنرا اجراء كن.
علت تعدّد و تنوّع روشها:
تفاوت روشها در مرحله پنجم و ششم دستورالعمل فوق نهفته است. فرض بر اين است كه راهحلهاي مختلفِ پيشنهاد شده، ازجهت تشخيص نياز و هدف و عناصر مرتبط با موضوع و نوع ارتباطات درست عمل كردهاند،بنابراين فرق آنها در ارزيابي ارتباطات و تشخيص بهترين ارتباط است، يعني محاسبة كمترين هزينه و زحمت + بيشترين عمق وتأثير = بهترين روش؛ البته در بسياري از موارد تفاوت روشها به سبب نقصِ در مراحل قبلي است (يا نياز كاملا تشخيص داده نشده است يا هدف بطور صحيح انتخاب نشده است يا عناصر مربوط به موضوع جامعيت و مانعيت ندارند و يا نوع ارتباط درست ديده نشده است).
يك روشِ شفاف و كامل، قابل تكراراست. يعني ميتوان با تامين شرايط آن و پيگيري مراحل آن، بارها و بارها بهكار برد و اينطور نيست كه فقط يك بار نتيجه بدهد و بار ديگر عقيم بماند. اگر روشي يك باربا موفقيت انجام شود ولي در مرتبه بعد به نتيجه نرسد، مشخص ميشود كه خصوصيات وعناصري غير از آنچه در ابتدا تشخيص داده بوديم در كار است كه ما آنها را دردستورالعمل روشي خود نديدهايم و بايد تجديد نظر كنيم.
رابطه بين روش و برنامهريزي:
برنامهريزي، تعيين مرحله به مرحلة چگونگي حركت از وضعيّت موجود به سوي وضعيّت مطلوب (هدف) است.
مراحل برنامهريزي عبارتند از:
۱. تعريف وضعيّت موجود (تعريف نياز)
۲. تعريف اهداف (تعريف وضعيّت مطلوب)
۳. تعريف ارتباطات (تعريف عناصرمرتبط با وضعيّت موجود و اهداف مطلوب)
۴. تعيين تمام احتمالات ممكن براي حل مشكل (الگو سازي اوليه)
۵. ترسيم الگو انجام كار (تعيين تركيب عناصر و نوع ارتباط آنها براي رسيدن به مطلوب)
با مقايسه بين برنامهريزي و روش بهدست ميآيد كه هر روشي يك برنامهريزي است. اجراي هر برنامة صحيحي نيازمند يك مديريت است تا مجموعه امكانات را از وضعيّت موجود طبق مراحلِ تعريف شده در برنامه،به سوي وضعيّت مطلوب ببرد.
يك محقق در حقيقت مدير يك برنامة تحقيقي است كه با مديريت خود اطلاعات لازم در رابطه با موضوع را استخراج و جستجو ميكند و با تحليل آنها اطلاعات لازم براي اخذ يك تصميم دربارة موضوع را توليد مينمايد. پس شايد بتوان تحقيق را مديريت و برنامهريزي براي توليد و کشف اطلاعات ناميد.
مکتب ضد روش:
پس از آشکار شدن حفرههای عمیق در «تجربهگرایی» چه با قرائت «اثباتگرایی» و چه با قرائت «ابطالگرایی»، و مشکلات پارادایمهای تفسیری و انتقادی، فردی به نام «فایرابند» ادعا کرد که اصلا «روشمندی» سبب محدودیت دید و انحراف از واقعیت ناب میشود لذا بهجای روشمندی و روششناسی، «ضد روش» را پیشنهاد کرد بدین صورت که: به جای کنار گذاشتن فرضیههای ناسازگار با مشاهدات و نتایج قبلی تجربی، باید آنها را جدی گرفت و با تعمق در آنها الهامهای لازم برای کشف حقیقت را فعال کرد؛ همچنین بهجای تبصره زدن به قوانین در موارد خلاف قاعده بودن نمونهها، بهدنبال این باشیم که شاید قانون عامی در کار نیست (توجه به اقیانوسی از خلاف قاعدهها)
فایرابند مدعی شد بهنظر میآید «همه چیز در هر شرایطی محتمل است بشود» و مدعی شد که علوم تجربی نه تنها در مقام گردآوری بلکه در مقام داوری نیز محدود به یک روش نیستند؛ او روشمندی را یک خطای سیستماتیک در دستگاه معرفتی بشر معرفی کرد.
از نقدها بر نظریه «ضد روش» این است که میان «روش» و «ابزار تکنیکی» خلط شده است و نفی محدودیت در ابزار به نفی روش سرایت کرده است؛ و اینکه این نظریه خودمتناقض است و خودش براساس روش منطقی، تحلیل و انتاج دارد.
(برای مطالعه بیشتر ر.ک. فلسفه علم در قرن بیستم و چیستی علم، آلن چالمرز؛ و کتاب فلسفه علم، رضا حبیبی)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
۱. روششناسی، با «روش تحقیق» تفاوت دارد؛ در روششناسی، انواع روشهای ممکن و مُنتِج و متناسب با هویت پدیدههای مورد بررسی و تحقیق، ارائه و نقد و بررسی میشوند تا روش متناسب موجّه برای هر پدیدهای، بهدست آید (فلسفه و علت انتخاب یک روش از میان روشها، برای بررسی موضوع مورد نظر یا حل مساله مورد نظر)؛ اما در «روش تحقیق» به بررسی ابزارهای و تکنیکها و فرآیندهای عملیاتی برای تحقّق «روش انتخاب شده» پرداخته میشود.
۲. “روش تحقيق يعني برنامهريزي براي كشف حقيقت” و روشهاي تحقيق را ميتوان براساس سه محور زير تقسيم كرد:
۱. نوع ديد و هدفي كه در آن تحقيق داريم(براساس نگرشها)
۲. جهتگيري كلي در مسير تحقيق(براساس راهبردها)
۳. نوع فعّاليت اجرايي در انجام تحقيق (براساس راهكارها)
انتقال به انجمن بحثوگفتگو در مورد این موضوع
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
روششناسی ، روش علم ، متدولوژی ، روش تحقیق ، برنامهریزی ، ضد روش، الگوریتم