موضوع بحث:
« نقشه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ روش طراحی نقشه جامع؟ (نمونه یک نقشه جامع)
مساله بحث:
چگونه میتوان بر موقعیت یک پدیده، احاطه پیدا کرد بهطوری که از مبدء تا مقصد حرکتهای مرتبط با آن پدیده را پیشبینی کرد؟
پیش فرض ها:
فرضیه بحث:
۱. نقشه = شبیهسازی کلیه عناصر و اجزاء درونی و بیرونی مرتبط با یک پدیده، بههمراه روابط بین آنها، بهطوری که بتوان فعلوانفعالات احتمالی مرتبط با آن پدیده را تشخیص داد و پیشبینی کرد.
۲. در هر نقشهای ترسیم عناصر و روابط و مرزهای میان آنها، به هدف تسهیل در کشف کلیه فعلوانفعالات محتمل مرتبط با یک هدف است. (حتی نقشه جغرافیایی ترسیمکننده استانهای یک کشور با نقشه ترسیمکننده کوههای همان کشور یا دریاچههای آن کشور یا …متفاوت است.)
۳. نقشهها فقط متکفل دیدهای کلان نیستند و ممکن است نقشهای با تمام جزئیات ارائه شود؛ نقشهها متکفل دید جامع نسبت به عناصر و روابط میان آنها هستند. (دید شبکهای) انتقال به بحث نگرش سیستمی
تبیین بحث:
اشياء مادي بهواسطه عناصر زير درمحدوديت قرار دارند: زمان، مكان، كميت، كيفيت، اثرگذاري واثرپذيري (نوع رابطه با ديگر اشياء).
ذهن انسان قدرت دارد اشياء را برش بزند و لايه لايه كند و ابعاد آن را از هم جدا كند و هر يك را مستقل نگاه كند. ذهن ميتواند فقط بُعد مكاني شيء را نگاه كند و از اين زاويه به بررسي آن بپردازد يا فقط جنبه كميتي آن را نگاه كند و از اين حيث به مطالعه آن بهپردازد . كلماتِ :زاويه ديد، جهت، حيث، بُعد، لايه، جنبه و مانند اينها همگي دلالت بر قابليت ذهن درايجاد نگرشهاي خاص نسبت به موضوعات دارند. نگرش يعني جهت توجّه به ابعاد وجودي يك شيء.
از سوي ديگر ذهن انسان بهواسطه انس با ماده و محدوديتهاي مادي، جزئي نگر است. يعني در ديد اوليه فقط متوجّه برخي ازابعاد و جنبهها ميشود و براي دستيابي به يك ديد كامل بايد چندين بار از جوانب و زاويههاي مختلف شيء را بررسي كند سپس تصاوير بهدست آمده در هر يك از بررسيها راكنار هم بگذارد تا بتواند يك ديد كلّي و جامع از موضوع بهدست آورد. بنابراين ميتوان گفت: نگرشهاي انسان دوگونه است : نگرش خُرد و نگرش كلان.
۱. نگرشهاي خُرد فقط به اجزاء وخصوصيات آنها ميپردازند و توجّهي به ارتباط اجزاء با يكديگر و جايگاه آنها درمجموعه اصلي ندارند.( ديد دروني )
۲. نگرشهاي كلان به ارتباطات اجزاء ومجموعهاي كه اين اجزاء ايجاد كننده آن هستند ميپردازد. (ديد بيروني )
خود را در موقعيتي فرض كنيد كه طاقه پارچهاي را ميبينيد. يك وقت است به جنس آن نگاه ميكنيد، رنگ آن را بررسي ميكنيد،عرض آن را ميپرسيد و يك وقت به طرح لباسي كه از اين پارچه ميتوان درآورد فكر ميكنيد.
تمام بررسيهاي جزئي ما براي رسيدن به يك كلّ است. اگر در جزئيات بمانيم و فقط خود را سرگرم بررسي جزئيات كنيم، درحقيقت مانند اين است كه بهترين پارچهها را بخريم و انبار كنيم و با وجود نياز به لباس آنها را ندوزيم نپوشيم.
اگر اين توجّه به برخي از ابعاد باشد، نگرش جزئي است و اگر به تمام ابعاد باشد نگرش كُلي است. ما در زندگي به هردو گونه از نگرش نيازمنديم ولي نگرشهاي جزئي هميشه مقدمهچين و زمينه ساز براي نگرشهاي كلّي هستند. بدون يك ديد كلان و محيط بر موضوع، تلاشهاي انسان براي رسيدن به حقيقت ناكام ميماند.
اين جهان يك شبكه وجودي است و تا انسان اين مجموعه و جايگاه خود در آن را نشناسد نميتواندبرنامهريزي صحيح نسبت به زندگي داشته باشد. علم بيان واقعيات هستي است و علم آموزي دستيابي به اين واقعيات. اگر ميخواهيم به علم واقعي دست يابيم و گرفتار”توهّم علم ” نشويم بايد ذهن خود را براي تفكّر شبكهاي تمرين بدهيم؛ «نقشهها» ابزارهایی برای تفکر شبکهای هستند.
(انتقال به بحث در مورد نگرش سیستمی و تفکر شبکهای)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
اگر بخواهیم «نقشه» ای را ترسیم کنیم باید قواعد و روش «نگرش سیستمی» را اِعمال کنیم. تفسيراين الگو و تبيين مراحل يك تفكّر شبكهاي به اين شرح است :
الف- طرح ريزي عناصر شبكه
داراي سه مرحله زير است :
۱. تعريف وضعيت موجود: (تعريف متغير نياز)
- چه نيازي سبب شده است كه فكر به كار افتد و درصدد چاره برآيد؟
- آيااين نياز يك نياز بسيط است يا اينكه خود از چند عنصر تشكيل شده است؟
- ايننياز چقدر مهم است؟ (ضريب اهميّت نياز )
- اگرمشكل حل نشود و نياز برطرف نشود، چه تبعاتي خواهد داشت؟
- آيااين نياز يك نياز واقعي است يا يك نياز كاذب و ساختگي است؟
- تعيين نيازهاي سلبي (آنچه نميخواهيم و نياز داريم كه نشود كدامند؟)
۲. تعريف اهداف (تعريف وضعيت مطلوب )
- تعيين هدف كلّي و اساسي و ضريب اهميّت آن (اگر حاصل نشود چه تبعاتي دارد؟ )
- تعيين اهداف مياني (اهدافي كه بين وضعيت موجود و مطلوب قرار دارند و براي رسيدن به هدف نهايي زمينه سازي ميكنند )
- تعيين زمينه اوليه (شرايط اوليه براي شروع حركت به سوي اهداف فوق )
- تعيين اجزاء دروني اهداف (تعريف متغيرهاي دروني)
- تعيين كميت و كيفيت عناصر فوق (از هر كدام چقدر و با چه كيفيتي؟ يعني عناصر فوق بهصورتقابل اندازهگيري تعريف شوند.)
- تعيين ضريب اهميّت هر يك از عناصر فوق
- تفكيك بين حداقل لازم (مقداري از هدف كه به هيچ وجه قابل صرف نظر نيست و بايد حاصل شود) و حداكثر مطلوب
- تعيين اهداف منفي (آنچه نميخواهيم و نبايد بشود.)
۳.تعريف ارتباطات (تعريف عناصر مرتبط با وضعيت موجود و اهداف مطلوب؛ تعريف متغيّرهاي بيروني + ارتباط آنها با متغيّرهاي دروني)
- چه چيزهايي سبب پيدايش نياز و مشكل شدهاند؟ ضريب تأثير هر كدام در پديد آمدن مشكل چقدر است؟(تشخيص سرچشمهها)
- چه مسائلي در اثر اين مشكل به وجود آمدهاند؟ (اين مشكل، چه آثاري را ايجاد كرده است؟ بر چه نقاطي تأثير گذاشته است؟)(تشخيص آثار و نتايج)
- چه عناصري ميتوانند مفيد باشند؟ ضريب مفيد بودن هريك چقدر است؟( تشخيص امكانات )
- چه عناصري ميتوانند مضر باشند و براي رسيدن به اهداف مانع ايجاد كنند؟ ضريب مانعيت هر يك چقدر است؟ ( تشخيص موانع )
- بررسي فعل و انفعال هريك از متغيرها با يكديگر ( كليه ارتباطات محتملِ عناصر دروني باهم، عناصر بيروني با هم، عناصر دروني و بيروني نسبت به يكديگر فهرست شود. و كميت وكيفيت اثرگذاري آنها بر يكديگر مشخص شود.) ( تشخيص ارتباطات )
- قوانين خلقت كه سرمنشاء تك تك اين ارتباطات هستند مشخص شده، فعل و انفعال اين قوانين بايكديگر تعريف شود. ( تشخيص معادلات و قوانين حاكم بر ارتباطات )
- چه تغييراتي در اين ارتباطات ميتوان ايجاد كرد؟ (بهبود امكانات)
- چه ارتباطات جديدي را ميتوان ايجاد كرد؟ (توسعه امكانات )
- ايجادتغيير عناصر و ارتباط آنها يا ايجاد عناصر و ارتباطات جديد چه آثار مثبت و منفي ميتواندداشته باشد؟ (بررسي هزينه تغيير )
اين سه مرحله، طرح ريزي عناصر يك سيستم هستند.
ب_ تركيب و طراحي سيستم
اين قسمت داراي دو مرحله است :
۱.تعيين تمام احتمالات ممكن براي حل مشكل (مدل سازي اوليه: چه نوع عناصري با چه نوع ارتباطي ميتوانندوضعيت موجود را به وضعيت مطلوب برسانند؟)
- تعيين حداقل عناصر و ارتباطات لازم كه نميتوان از آنها صرف نظر كرد. (شاخص پايه )
- تعيين عناصر و ارتباطاتي كه بايد حذف شوند. (موانع )
- پاسخ به سوالات چه چيز، توسط چه كس، تحت چه شرايطي، در چه مكان و زماني و چگونه بايد انجام شود تانياز برطرف شود و هدف حاصل شود؟
۲. مدل سازي (تعيين تركيب عناصر و نوع ارتباط آنها براي رسيدن به مطلوب )
- بررسي هزينه هريك از راه حلها
- رعايت اصل بيشترين تأثير بوسيله كمترين هزينه و زحمت
- انتخاب بهترين راه حل و راه حلهاي جايگزين احتمالي
- تدوين الگوي اجراء و اقدام بهصورت زير:
- تعيين نقطه شروع
- زمينه لازم براي شروع
- محرك لازم براي شروع
- انجام دهنده كار و شرايط آن
- كيفيت و كميّت كار
- مراحل كار
- نتايج مورد انتظار در هر مرحله
- نقاط توقّف و شرايط آن
- محرّك مجدّد
- شرايط اتمام كار
- نقطه پايان
- بازنگري و ارزيابي
- اصلاح نقاط ضعف، تقويت نقاط قوّت
- ايجادزمينه لازم براي انجام حركتهاي جديد
روش تفكّر شبكهاي و عملكرد نظامواره كه محصول ديد كلان و جامع نسبت به موضوعات است سكوي يك جهش علميو عملي به سوي حقايق هستي است.
نمونه عملیات تدوین یک نقشه جامع: (اخذ شده از سامانه مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
نگرش سیستمی ، تفکر شبکهای ، نقشهشناسی ، نقشه جامع علمی ، نقشه جامع فرهنگی ، نقشه تمدنی