« آرمانشهر » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟
چگونه میتوان براساس آیات و روایات، تمدن مطلوب اسلام را شبیهسازی کرد؟
.
.
۱. آرمانشهر یا همان «مدینه فاضله»، شبیهسازی فرآیندهای یک تمدن مطلوب با ذکر حداکثر ممکن از جزئیات است.
توصیف کلان از موقعیت جغرافیایی محل زندگی، توصیف سازهها و معماری ساختمانها، توصیف کالبد شهری، توصیف راهها و ارتباطات، توصیف سیستمهای کلان سیاسی اقتصادی فرهنگی، توصیف سیستمهای رسانهای، امنیتی، غذایی، قضایی، هنری، ....، توصیف مناطق و نهادها و سازمانها، توصیف فرآیندها در هر یک از سیستمهای جاری زندگی، توصیف روابط انسانی، توصیف احساس افراد از موقعیتها و ...
آرمانشهر افلاطون، فارابی، ابنخلدون، تامس مور، اسکینر، اتین کابه و ...نمونههایی از ایدههای بشری برای تحقق تمدن برتر هستند.
۲. برای آرمانشهرنویسی یا آرمانشهرسازی، باید باورها و ارزشهای مورد نظر، تبدیل به راهبرد شوند سپس راهبردها تبدیل به «فرآیندها» شوند سپس برای تحقق فرآیندهای مطلوب «مدلسازی عینی» انجام شود.
دستیابی به نتایج و محصولات مطلوب، نیازمند دقیقسازی در برنامهریزی است؛ لذا برای دستیابی به یک تمدن مطلوب، باید کلیه فرآیندهای آن در جوانب مختلف زندگی، با تمام جزئیات، شبیهسازی شود تا امکان تحقق و تشخیص حفرهها و خطاهای احتمالی بررسی گردد.
از آنجاییکه تحقق یک پدیده در دنیای مادی، نیازمند تعیین تمام جزئیات زمانی، مکانی، کمّی، کیفی، اجزاء، روابط، عناصر و عوامل موثر بیرونی، زمینه و محیط لازم، نقطه شروع، مرکز ثقل، مراحل تغییر و پیشگیری از بحرانهای احتمالی است لذا برای شبیهسازی یک باور یا ارزش باید عملیات تبدیل آن به مدل عینی مادی دارای ساختار مطلوب برای تولید اثر مورد نظر انجام شود.
تعابیر مختلفی در تعریف آرمانشهر ذکر شده است: (ر.ک. کتاب مدینه فاضله در متون اسلامی، و کتاب آرمانشهر در اندیشه ایرانی)
۱. آرمانشهر را به معنای نيكوشهر، شهر مطلوب، خوبستان، مكان نيك، دولت شهر آرمانی و شهر خدا و آسمانی دانسته اند و آرمانشهر اسلامی تمثيلی از بهشت است.
۲. زمینی که در آن از نابسامانی و دغدغه های جوامع موجود, اثر و نشانی نباشد. بهشت موعود زمینی, علاوه بر بهشت آسمانی, رؤیای همیشگی انسان بوده است و گمان نمی رود که تا پایان تاریخ نیز, تغییری بر آن رود. اما همین اندیشه, در میان اوراق تاریخ, تعیّنات گوناگونی یافته و هر یک از اندیشه وران بزرگ تاریخ, تصویری ویژه از آن بر صفحه ضمیر انسانها, نقش کرده اند.
۳. جايي که همه چيزش نيک باشد. توصيف آرماني شهري ايده آل يا همان آرمان شهر مطلوبشان که در آن این مطالب محقق باشد تحقق عدالت اجتماعي و انصاف، دستيابي به حقيقت، روابط اجتماعي آرماني (سالم)، غلبه ي خير بر شر، برابري و برادري، غلبه عقلانيت بر اجتماع، رستگاري آدميان، منتخب و محبوب بودن حاکمان، تحقق بهشت اين جهاني.
۴. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسانها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودي است که مکاتب و انديشه هاي گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده اند.
۵. جایی که شکوفایی همه استعدادهای انسانی در پرتو پرستش و ستایش خداوند انجام میشود. انسان خود آگاه و خداگاه که خود آگاهی او عین خدا آگاهی اوست فرزند طبیعی مدینه النبی است.
۶. مدينه فاضله، در واقع، داستان عصيان و اعتراض انسان ها در برابر شرايط عصر خويش است. مدينه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمين موعودي است که مکاتب و انديشه هاي گوناگون، دربرابر انسان ها به تصوير کشيده شدهاند.
سیرتاریخی آرمانشهر نویسان :
جمهوری
افلاطون نخستین فیلسوفی است که مساله ایجاد «مدینه فاضله» را مطرح کرده است. حتی عبارت مدینه فاضله مبتنیبر آرا و عقاید افلاطون است که به سال ۴۲۷ پیش از میلادمسیح متولدشده و قریب هشتاد سال عمر کرد و همه را با استفاده از محضر سقراط و سایرمتفکران معاصر و افاضه به طالبان علم و دانش مصروف داشت. وی معتقد بود حکمت و عدالت اجتماعی، دو اصل بسیار مهم و زیربنایی مدینه فاضله است. به اعتقاد وی، کسب فضیلت و کمال، متناسب با میزان استعداد و تلاش هر فرد است. در مدینه فاضله،جوانانی که اداره جامعه را در دست میگیرند، باید عدالت خواه عاقل، عالم و پرهیزگارباشند. در مدینه فاضله افلاطون تساوی مطلق میان مردان و زنان برقرار است و تربیت آنان کاملا مشابه و یکسان خواهد بود. این افراد برگزیده چون دوران پنجساله تحصیل فلسفه را طی کردند به تعلیمات عملی میپردازند و اصول صحیح کشورداری را یاد میگیرند یعنی آنچه در طول سالیان متمادی آموختهاند در زندگانی روزمره به کار میبندند ومدت ۱۵ سال بدینمنوال ادامه میدهند تا مرد کار و عمل بار بیایند و در پنجاه سالگی بهعنوان فیلسوف و حکیم کامل شایسته رهبری شوند و زمام امور کشور را به دستگیرند.
شهر خدا
آگوستین قدیس مهمترین فیلسوف مسیحی است که در کتاب خود اندیشه آرمانشهرگرایانه رادنبال کرده است. کتاب شهر خدا که نسبتا مفصل هم است، مهمترین اثری است که ازابتدای پیدایش مسیحیت تا ششم میلادی درباره اختلاف نظری و سیاسی مسیحیان و مردمی که هنوز به اعتقادات باستانی خود وفادار ماندهاند به رشته تحریر درآمده است. ازاین لحاظ، این کتاب سندی است بسیار معتبر که فهم مرحلهای از گذرگاه بسیار مهم تاریخ جهان را ممکن میسازد. میتوان آن را نوعی دایرهالمعارف تحلیلی و استدلالی نیز دانست که افکار و عقاید مختلف دینی و فلسفی را که هنوز در اوایل قرن پنجم میلادی به نحو حاد، میان رومیان وجود داشته مطرح ساخته است. مولف کوشش دارد از طریق استدلالهای خود از هر نوع تفرقه و اختلاف میان مسیحیان ممانعت کند و آنها را به وحدتنظر دعوت کند. از این لحاظ، کتاب کاملا جنبه کاربردی دارد.
آرای اهل المدینهالفاضله
فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که با دقت خاصی، نظریات افلاطون و ارسطو را باآموزههای اسلام سنجید و به تفصیل، به موضوع مدینه فاضله پرداخته است. اساس وزیربنای مدینه فاضله فارابی، پرداختن به امور معنوی، عدالتخواهی، پرهیز از همه بدیها و خصوصا ظلم است. رئیس مدینه فاضله وی، شخصی عالم به همه علوم و معارف وحقایق است که راههای سعادت را از طریق وحی و الهام و عقل، در مییابد و با ایجادوحدت بین مردم و رفع بدیها، آنان را به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت میرساند. درمدینه فاضله فارابی، همه صاحبان حرفهها، تحت ریاست عالمترین فرد آن حرفه قرار میگیرندو متصدی هر کاری باید شایستگی و توان انجام دادن آن کار را داشته باشد. در بررسی مدینه فاضله فارابی، که نگاه عمده ما بر دو محور مدنیت در نگاه فارابی و ریاست وانواع آن در مدینه وی بود، میتوان نتیجه گرفت که نظر فارابی عمدتا اصالت قائل شدن به ریاست است. وی ریاست و انواع آن را بعد از مدنیالطبع دانستن انسان به رسمیت میشناسدو برای آن مرتبه بالایی قائل است. ریاست نقطه نهایی کمالی است که میتوان برای نوع انسان متصور شد و نیز راهبر دیگر افراد جامعه به سوی سعادت که خیر محض و غایت نهایی جامعه مطلوب، یعنی مدینه فاضله فارابی است، میباشد. (انتقال به مقالهای در مورد آرمانشهر فارابی)
اتوپیا
توماس مور فیلسوف، سیاستمدار و حقوقدان انگلیسی است که از پیشگامان نظریه آرمانشهری در فلسفه سیاسی غرب است. توماس مور در رساله ادبی خود به نام «اتوپیا»به توصیف جزیرهای آرمانی و امن پرداخته است که همه ساکنان این جزیره که در ۵۴ شهربزرگ و زیبا زندگی میکنند، دارای زبان و قوانین و آداب و رسوم مشترک هستند. توزیع منابع در همه شهرها یکسان است، مالکیت خصوصی از میان رفته، فقر و فلاکت، از جامعه رخت بربسته و پیروان همه ادیان مختلف، در کنار یکدیگر، بدون هیچ تعصبی در صلح وآرامش زندگی میکنند.
شهر آفتاب
توماس کامپانلا که نمونه بارز نظریهپردازان اتوپیا در فلسفه سیاسی غرب است، درکتاب «شهر آفتاب» خود، معتقد است بشر، از طریق اصلاح نژاد، با روش پیشگیری از به دنیا آمدن افراد شرور مادرزاد و تشکیل ملت واحد و رسیدن به وحدت سیاسی به جامعه آرمانی دست مییابد.
آتلانتیس جدید
فرانسیس بیکن فیلسوف و متفکر انگلیسی، بین قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی است که خواهان اصلاح زندگی از طریق گسترش علم و دانش و پرهیز از خرافات بود. وی عقل وحکمت و دین را امری لازم برای پیشرفت زندگی بشر میدانست و در کتاب «آتلانتیس نوین»، از آرمانشهری سخن گفته که در آن، عدالت و تقوا حاکم است. این فیلسوف، اعتقاد داشت عدالت و پارسایی و دانش و حکمت و سلطه یافتن انسان بر طبیعت، امکان رسیدن به سعادت و خوشبختی را برای همگان فراهم میکند.
سفر به ایکاری
اتینکابه جامعهشناس سوسیالیست فرانسوی در کتابی با نام سفر به ایکاری، با الهام از تامس مور، داستانی از سفر به یک شهر خیالی به نام ایکاری نقل میکند و خصوصیات شهر آرمانی خود را در آنجا به تصویر میکشد. به عقیده کابه اگر اصل همیاری مادی و معنوی در تشکیلات جامعه دموکراسی اعمال شود همه مردم به نیازهای خود می رسند و رذایلی مانند حرص و جاه طلبی و رقابت و درگیری و تبهکاری از جامعه انسانی رجب برمیبندد و به برابری میرسیم. اتین کابه در ۱۸۴۸ به امریکا رفت تا در تگزاس و ایلینویز شهر خود را بسازد ولی ناکام شد و در ۱۸۵۶ در سنلویی از دنیا رفت.
جامعه بیطبقه
کارل مارکس فیلسوف و اقتصاددان آلمانی است که پایهگذار کمونیسم و آرمانشهر سوسیالیسم که همان جامعه بیطبقه باشد محسوب میشود. وی با ارائه نظریه کمونیسم،به مخالفت با نظام سرمایهداری برخاست. در نظام کمونیستی، هرگونه امتیاز و تفاوت برای افراد جامعه، ممنوع است و همه مردم از شرایط مساوی و حقوق یکسان برخوردارند و مالکیت خصوصی وجود ندارد. در حقیقت کمونیسم، یعنی بازگشت به دوران آرمانی ابتدایی بشر که در آن، اثری از مالکیت خصوصی و استثمار نبود و انسانهای اولیه در کناریکدیگر، زندگی مسالمتآمیزی داشتند.
آرمانشهر ویلدورانت
ویلدورانت تاریخنگار قرن بیستم در کتاب لذات فلسفه، شهرداری خیالی را بهتصویر میکشد که قصد برپایی یک آرمانشهر را دارد؛ او اختراعات و تکنولوژی را نیمه راه مدینه فاضله میداند و تربیت روحی را مشکل تغرنج و معمای حل نشده قرن حاضر معرفی میکند و پول را مشکل گشای آن نمیداند. او تسلط انسان بر طبیعت را گمشده نسل انسانی نمیداند و جهل و خواهشهای نفسانی بشر را عامل ویرانی جهان میداند. نمونهای از عبارات او حاکی تفکر آرمانشهری اوست:
«در جامعه ایدهآل، خانوادهها مراقب سلامت روحی فرزندانشان هستند؛ صلح دوستی باید در دروس مدارس گنجانیده شود، مدرسه، خانه معنوی و روح اجتماعی ماست؛ مدرسه، مسئولیت پرورش صفات اخلاقی فرزندان را بهعهده دارد تا انحطاط اخلاقی سایر موسسات جبران شود؛ هدف تعلیم و تربیت، ایجاد کارشناس خبره نیست بلکه ایجاد انسانی فضیلتیافته است. در مدینه فاضله، همه مردم در کارهای عامالمنفعه شرکت میکنند و برای تامین بودجه، بر اراضی موات، وسایل تجملی، ارثیهها و تفریحات زائد مالیات بسته میشود...»
لیبرال دموکراسی
فرانسیس فوکویاما از فلاسفه سیاسی معاصر در آمریکاست. وی در نظریه خود، ادعا کرد لیبرال دموکراسی آخرین و بهترین شکل دولت برای همه ملل جهان است و جهانیشدن این حکومت، پایان تاریخ بشر خواهد بود. نظریهپرداز «پایان تاریخ» معتقد است به دلیل فقدان جایگزینهای معتبر، پس از شکست کمونیسم، نظام لیبرال دموکراسی، صورت نهایی وعام تاریخ بشر خواهد بود.
ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، کانت، هگل، راسل و ...در نوشتجات خود به دنبال پیریزی مدینه فاضلهای براساس اندیشههایشان بودند.
نمونهای از توصیف آرمانشهری:
آمانشهرتامس مور جزیره ای است به شکل هلال ماه که پانصد میل درازا و در پهناورترین قسمت دویست میل پهنا دارد.این جزیره از پنجاه و چهار شهر تشکیل شده که هر یک از آنها حدود بیست میل زمین کشاورزی است. تمامی کشور را کشتزارهایی پوشانده اند که هر یک جدا از دو بنده خدمتکار خانواری مرکب از چهل زن و مرد آزاد دارند.اینان شهرنشینانی هستند که به روستا گسیل شده اند تا دوسال به کشتکاری بپردازند.هر سال بیست نفر از هر خانوار به حکم قرعه به روستا می روند. اینان یک سال را به آموختن کار کشت از پیشینیان خود می گذرانند و سال دیگر را به آموزش آن به جانشینان خود.
همه شهرها قانون، عرف و نهادهایی یکسان دارند. هرسال سه تن از پیران هرشهر در سنایی در پایتخت، آمائوروت، گرد می آیند. در این شهر چیزی به نام حریم یا مالکیت خصوصی وجود ندارد خانه ها پیوسته به هم است و پشت آنها باغهایی بزرگ است؛ درهای این خانه ها و نیز درهایی که از این خانه ها به باغها می گشاید به آسانی بازمی شود و هرگز قفلی بر آنها نیست. هر کس که بخواهد به خانه در میآید چرا که هیچ مالکیت خصوصی در میان نیست و هر ده سال خانه ها را به حکم قرعه عوض می کنند. در هرشهر سی خانوار، هر سال کارگزاری بر می گزینند که او را سیفوگرانت می نامند. هر شهر بر روی هم دویست سیفوگرانت دارد. هر گروه ده نفری از سیفوگرانتها با خانوارهاشان فرمان گزار کارگزاری دیگر به نام ترانیبو هستند که او نیز هر سال انتخاب میشود. ترانیبورها شورای رایزنی کارگزار ارشد یا شهریار را تشکیل می دهند و این شهریاربرای تمام عمر با رای هیاتی از سیفوگرانتها که برگزیده عموم مردم اند انتخاب میشود. در نشستهای شورا باید دو سیفوگرانت و هر روز دو نفر متفاوت حاضر باشند. هیچ تصمیمی گرفته نمی شود مگر آنکه سه روز به بحث گذاشته شود وسخن گفتن از امور کشور خارج از شورا گناهی بزرگ است. این تدبیر برای بازداشتن شهریاران و ترانیبورها ازتبدیل این جمهوری به نظامی جبار است. امور بسیار مهم در نشست همه سیفوگرانتها مطرح می شود اما تازمانی که آنان در این امور با خانوارهای فرمانگزار خود حرف نزده اند هیچ تصمیمی گرفته نمی شود. در مواردی معدود ، ممکن است مسایل در پیشگاه سنای کل جزیره مطرح شود.
هر شهروندی کشتکاری را نخست در مدرسه و آنگاه در نوبت کار خود درکشتزار می آموزد. افزون بر این هر شهروند از مرد و زن حرفه ای چون نساجی بنایی ،فلزکاری یا نجاری را فرا می گیرد آرمانشهر شباهتی به اروپا ندارد که در آن مردمی از طبقات و پایگاههای مختلف از جامه های متفاوتشان باز شناخته می شوند در آنجا مردم همه جامه ای یکسان می پوشند، اما جامه زنان و مردان و آنان که زناشویی کرده اند با آنان که نکرده اند تفاوتی دارد. این جامهها را خانوارها در خانه تهیه میکنند.
هیچ کس رخصت کاهلی ندارد همگان باید هر روز زیر نظر سیفوگرانت به حرفه خود مشغول باشند. شهروندان می توانند حرفه خود را برگزینند اما اگر بخواهند درحرفه ای غیر از حرفه پدر خود مهارت یابند به خانواده ای که اهل آن حرفه اند سپرده می شوند. روز کار کوتاه است. اهل آرمانشهر سه ساعت پیش از ظهر کار می کنند بعد ناهار دو ساعت استراحت میکنند وسپس سه ساعت دیگر کار می کنند تا وقت شام برسد ساعت هشت به بستر می روند و هشت ساعت می خوابند. بدین سان نخستین ساعات صبح و شام وقت فراغت است و هر کس چنان که می خواهد می گذراند. هر صبح سخنرانیهای عمومی برگزار میشود که برای گماشتگان به دانش آموزی اجباری و برای دیگران از زن و مرد اختیاری است. شبها به شنیدن موسیقی یا به گفتگو میگذرذ یا به بازیی که در آن شماره ای از شماره ای دیگر می برد و یا به بازی انتخاب میان فضیلت ورذیلت.
معافیت از کار را سیفوگرانتها بنابر توصیه کشیشان به کسانی ارزانی میکنند که استدادی در فراگیری و دانش آموزی دارند. کشیشان ، ترانیبورها و شهریاران از میان این گروه اندک دانش آموختگان برگزیده می شوند. سیفوگرانتها نیازی نیست که دانش آموخته باشند اما ایشان نیز بنا بر قانون معاف از کارند هرچند از این امتیاز بهره نمی جویند تا خود سرمشق سخت کوشی برای دیگران باشند.
کار در آرمانشهر سبک و ساده است هم به سبب بسیاری کارگران وهم به سبب ساده بودن نیازها. خانه ها که متعلق به عموم اند از غفلت فرد لطمه نمی بینند و بواسطه بلهوسی های مالک نیز دستخوش تغییرات نمیشوند. فراهم کردن جامه نیز کار دشوارنمی طلبد چرا که مردم آرمانشهر جامه های ساده و بادوام از پارچه رنگ نشده را خوشتر می دارند.
گاه می شود که شهروندان از حرفه هر روزی شان فراخوانده می شوند تا درکارهای جمعی چون مرمت جاده ای شرکت جویند. گاه نیز هست که با رونق اقتصاد از ساعات کار همگان می کاهند. کارگزاران شهروندان زیر دست خود را با تلاش زاید از پای درنمی آرند. این شیوه رفتار استوار براین اصل است : شهروندان آن مقدار وقتی را که میتوانند از کارهای ضروری و امور جامعه دریغ دارند نباید صرف خدمت به جسم خویش کنندبلکه می بایست آن را وقف آزاد کردن ذهن وبارور کردن اندیشه کنند زیرا همین را مایه نیکبختی در زندگی میدانند.
در آرمانشهر مور، برخلاف جمهوری افلاطون نخستین واحد اجتماعی خانواده یا خانوار است. دختران چون به سن رشد رسند روانه خانواری می شوند که شویشان وابسته به آن است اما پسران ونوزادان مذکر در همان خانوار می مانند. پیرترین مرد خانوار برایشان فرمان می راند تا آنگاه که از بسیاری سال خرفت شود و باز پیرترین مرد جایش رابگیرد.
اندازه هر خانوار سخت زیر نظر است. بر شمار زاد و ولد و نیز شمار کودکان زیرچهاده سال نظارتی نیست اما هیچ خانواری نباید کمتر از ده و بیش از شانزده فرزندبالغ داشته باشد. کودکان اضافی به خانوارهایی سپرده می شوند که فرزندانشان کمتر ازحداقل است. اگر شمار خانوارهای شهر از حد قانونی شش هزار فراتر رود خانواده ها رابه شهرهای کوچکتر می فرستند. اگر همه شهرها در کل جزیره جمعیتی کامل داشته باشد یک کولونی در زمینهای خارج بر پا می کنند.
اگر بومیان آنجا میل پیوستن به ایشان رانداشته باشند وبرپایی سکونتگاهشان را باز دارند ، اهل آرمانشهر به قدرت سلاح خود آن سکونتگاه را تشکیل می دهند. زیرا اگر ملتی زمینی داشته باشد که بیکار و ناکشته مانده باشد و دیگران را از بهره برداری و دست یازی به آن باز دارد در حالی که برحسب قانون طبیعت دیگران را نیز می باید از ان نصیبی باشد. این را دلیلی درست برای براه انداختن جنگ می دانند. اگر شهری از شهرهای کشور خودشان چندان جمعیت از دست بدهد که خطر آفرین باشد چنان که گهگاه بر اثر طاعون پیش می آید-مردم کولونی نشین فراخوانده می شوند تا این کمبود را جبران کنند.
چنان که پیش از این گفتیم هر خانوار به حرفه ای خاص می پردازد. محصول کار خانوار در انباهایی واقع در مرکز محله ای که خانوار وابسته به آن است نهاده میشود. هر سرپرست خانوار می تواند مایحتاج خود و خانواده اش را مجانی از این انباربردارد. اهل آرمانشهر در روابط خود از پول استفاده نمی کند. چرا باید از کسی چیزی دریغ شود در حالی که همه چیز فراوان است و ترسی از این در میان نیست که کسی چیزی بیش از نیاز خود بخواهد. چرا باید در حق کسی این گمان را برد که بیش از نیاز خود می خواهد. در حالی که ترسی از کمبودی نیست.
آدمیان و جانوران همگی از ترس نیازمندی است که آزمند و فزونخواه می شوند. تنها خود پسندی بشری است که می خواهد با زندگی پرشکوه خود را از دیگران برتر نشان دهد در شیوه زندگی یوپیایی به هیچ وجه جایی برای اینگونه رذیلتها نیست. خوراک نیز مجانی میان خانوارهای نیازمند توزیع می شود. اما خانوارها برای نوبت خود باید منتظر بمانند تا خوراک نخست میان بیمارستانها بنا برتجویز پزشکان و سپس در خانه های سیفوگرانتها توزیع شود. این خانه ها تالارهای بزرگی دارند که تمامی سی خانوار یک سیفوگرانت را پذیرا می شود. در اینجا به هنگام ناهار و شام با نفیر شیپور خانوارها را به سفرهای شتراکی فرا می خوانند. غذا خوردن در خانه ممنوع نیست اما پسندیده هم نیست پس کمتر کسی چنین می کند وقتی که یک غذای عالی در تالار فراهم باشد کسی دیوانه نیست که به غذای بد خانه بسازد.
زنان خانوار به نوبت خوراک را آماده می کنند وسفره را می چینند اماخرده کاریها و نظافت آشپزخانه را به بندگان وا می گذارند. میزها را کنار دیوار میگذارند بدان گونه که در صومعه ها ومدارس اروپایی رسم است مردان پشت به دیوار وزنان در سوی دیر می نشینند تا اگر احساس ناخوشی کردند یا کودکشان نیازی به ایشان داشت آسان از پشت میز برخیزند. مادران شیرده زنان آرمانشهر تا بتوانند، خود، کودکانشان را شیر می دهند و همراه کودکان زیر پنج سال در مهد کودک غذا می خورند و این اتاقی است که در آن همیشه گهواره و آب پاک وآتشی فراهم است تاآنکه نوزادان را بگیرند وجلوی آتش تر وخشک کنند ولباس بپوشانند کودکان بیش از پنج سال کنار میزها می ایستند یااگر چندان کوچک باشند که این کار برایشان دشوار باشد در کناری می ایستند تا از سرمیزها غذا برایشان برسانند . برهر میز هرچهار نفر باهم غذا می خورند. سیفوگرانت وهمسرش وکهن سال ترین شهروندان.......» (تلخیص از کتاب آرمانشهر، تامس مور)
محور آرمانشهرها بر تربیت انسان فردی و انسان جمعی است و محورهای زیر در آن مورد توجه قرار گرفته است:
ردیف |
محور مورد توجه |
توضیح |
۱ |
تربیت عقل فلسفی |
دستیابی به تصویری واقعی و جامع از هستی و زندگی و انسان و معنی زندگی |
۲ |
تربیت عقل روشی |
دستیابی به ابزارهای کشف حقایق و تفکیک واقعیتها از توهمات در کلیه جوانب |
۳ |
تربیت عقل حقوقی |
دستیابی به نظام قوانین و قواعد پایه زندگی و حقوق و تکالیف و مسئولیتها |
۴ |
تربیت عقل خانوادهداری |
دستیابی به روشها و ابزارهای ارتقاء کیفیت خانواده |
۵ |
تربیت عقل فرهنگی و اجتماعی |
دستیابی به نظام قواعد و معادلات اجتماعی و فرهنگی برای ایجاد تغییر بهینه |
۶ |
تربیت عقل سیاسی |
دستیابی به قواعد مدیریت کلان اجتماعی و نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری جمعی |
۷ |
تربیت عقل کار و اقتصادی |
دستیابی به روشها و ابزارهای کسب درآمد عادلانه و بهینه و مهارت تولید حداکثری |
۸ |
تربیت عقل پرستش |
دستیابی به قواعد و قوانین پرستش و ارتباط قلبی با خالق |
۹ |
تربیت عقل ابزارساز |
دستیابی به راهکارهای تولید ابزارهای بهینه بهطور مستمر |
۱۰ |
تربیت عقل خلاق |
دستیابی به روشهای خلاقیت و تولید ایده و پیشبرد مرزهای دانش |
شروعی برای دستیابی به آرمانشهر اسلام:
- توصیفات قرآن از امتها و مناطقی که خداوند خصوصیاتی را بهعنوان نعمت برای آنها ذکر کرده است مانند «ضرب الله مثلا قریه آمنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله»
- توصیفات روایات از دوران ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجه
- توصیفات قرآنی و روایی از بهشت
- توصیفات قرآنی و روایی از صالحین
- استخراج دستگاه شناختی اسلام، دستگاه حقوقی اسلام و دستگاه فرهنگی اخلاقی اسلام
- استخراج راهبردهای حاکم بر هر یک از سیستمهای تمدنی که رفع نیازی از نیازهای انسان را بهعهده دارد.
- مقالهای در مورد آرمانشهر مهدوی
.
اگر آرمانشهر جایی است که رشد و تربیت انسان برای رسیدن به کمال، زمینهسازی شده است و ابزارهای لازم برای حرکت انسان فراهم گردیده است، و اگر حرکت انسان، در شبکه هستی معنادار است آنگاه دستیابی به نقشه این آرمانشهر نیازمند دستیابی به نقشه هستی ، نقشه قوای انسان ، نقشه طبیعت ، نقشه نیازهای انسان ، نقشه جامعه و نقشه تاریخ بشریت است. برای تحقق این نقشه،نیاز به شناخت فرآيندهای رفعکننده نیازها و فرآیندهای رشددهنده است بهطوریکه نقاط بحران و خطر و اختلافات را پیشگیری کند.
اگر بخواهیم در مسیر تمدنسازی اسلامی حرکت کنیم ، نیاز به شبیهسازی اولیه آن در قالب آرمانشهری داریم تا نقشه راه الگوی پیشرفت و توسعه بهسوی آن مدینه فاضله بهدست آید. در این مسیر،باید علاوه بر نقشه تمدنی ، فرآیندهای جاری در هر کدام از سیستمهای تمدنی را براساس گزارههای دین شبیهسازی کرد. نقشه تمدنی ویرایش یک بهصورت زیر است:
(دریافت مقالهای در مورد شبکه مسائل شهر اسلامی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
تمدنسازی ، الگوی پیشرفت و توسعه ،علم دینی ، مدینه فاضله ، شبکه موضوعات و مسائل ، اجتهاد سیستمی